پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
همینجوری
نوشته شده در چهار شنبه 16 دی 1394
بازدید : 84
نویسنده : .

خخخخخخخخخ اینا رو همینجوری گذاشتم

 


:: برچسب‌ها: عکس ,



:/
نوشته شده در چهار شنبه 16 دی 1394
بازدید : 83
نویسنده : .

شاینی ژست حالت بومت رو از این نگاه کردی درسته؟ من تقریبا همه ی عکسایی که بقیه از روش می کشن مخصوصا مال سونی رو دارم حالا می زارم


:: برچسب‌ها: ژست , شاینی ,



اسنوووووووووووووووووووو
نوشته شده در یک شنبه 13 دی 1394
بازدید : 123
نویسنده : .

بچه ها اینو خخخخ از زوج اسنو کشیدم اسنو و رجی البته اینو بگم که رجی شخصیت منه ولی اسنو گفت دوستش داره منم اجازه دادم باهاش زوج بشه


:: برچسب‌ها: اسنو , زوج ها ,



کم میام
نوشته شده در یک شنبه 13 دی 1394
بازدید : 90
نویسنده : .

سلااامممممم بچه هاااااااااااااااااااااا اومدم بگم که امتحانای من و اسنو خیلی وقته که شروع شده و ما نمیتونیم زیاد بیام فقط من اگه نظری باشه تایید می کنم و پاسخ می دم البته شاید پست هم بزارم دوستتون دارمممممم

راستی اگه تونستم لای این اعلام حضورا پست و داستانم هم میزارم


:: برچسب‌ها: خداحافظی ,



کلارا
نوشته شده در جمعه 11 دی 1394
بازدید : 174
نویسنده : .

بچه ها یادتونه تو مقدمه داستان روح نویسنده شماره16فلارا و جانی بودن؟یه سری تغییرات تو اسم فلارا و یه اشتباهی پیش اومدهاول اینکه فلارا رو گفتم شبیه اسم فلاویا میشه و از دادشم اجازه گرفتم و اسمش شد ((کلارا)) خب چیه شخصیت داداشمه باید اجازه بگیرم!بعد اشتباهم این بود که کلارا جانی رو دوست نداره یه پسر دیگه رو دوست داره که اسمش جاستینه و عکسش و بیوگرافیش رو هم بعدا میزارم.الان فقط نقاشی ای که از کلارا کشیدم رو میزارم این شخصیت کلا کار داداشمه و من و هیچ کس دیگه ای توش دخالت نکردم و داداشم اینو در عرض2ثانیه ساخت. نقاشی های دیگش رو بعدا میزارم ولی نقاشی های دیگه ناقص هستند و مال قسمتهایی از داستانم هستن راستی به این نقاشی که دقت کنین می بینین که دست چپش رو خودم کشیدم چون تو این عکس اسکیت دستش بود من با پینت معمولی حذفش کردم و خودم کشیدمش لباس اصلیش این نیست

اینم کلارا

 


:: برچسب‌ها: کلارا ,



بازدید : 227
نویسنده : .

بچه ها من این پستو مخصوص تلما گذاشتم ولی بقیه هم بخونن به دردشون می خوره

 

 خوب تلما جون وقتی میری تو ی پینت تول سایت این پیام واست میاد؟(البته آخر پستم میزارمش )خوب اگه این میاد که راه حل دارم ولی اگه نمیاد که نمیدونم.

یادتونه سونی می گفت2مگابایتی اش رو دانلود نکنید؟خوب ولی تلما من و تو 2مگابایتی دانلود کردیم.بعد2-3ماه میاد میگه که وقت استفاده شما از این برنامه تموم شده!(تر جمه ی همون پیامه)خوب چون این2مگابایتیه نسخه آزمایشیشه و به شما تا دو سه ماه وقت میده تا ازش استفاده کنید تا اگه خوشتون اومد نسخه کاملش رو دانلود کنین ولی نسخه کاملش ویروسیه و کامپیوترتون خراب میشه.یه روز من رفتم توی پینت تول سایم ولی یه پیام بهم داد من بهش توجه نکردم و رفتم تا یه عکس برای نفاشی کشیدن بردارم ولی اون آیکنی که مال عکس گذاشتن بود بسته شده بود نمیتونستم چیزی بردارم!بعدش رفتم همینطوری یه صفحه سفید باز کردم چون فقط یه صفحه سفید میشه باز کرد.بعد یه نقاشی کشیدم و وقتی تموم شد خواستم سیو کنم ولی سیو نکرد.برنامه رو بستم و بعد دوباره بازش کردم تا اون پیامه بیاد.بعد رفتم بابام رو صدا کردم تا پیام رو ترجمه کنه.بابام واسم ترجمه اش کرد:زمان استفاده از این نرم افزار تموم شده.شما داشتید نسخه آزمایشی این برنامه رو امتحان می کردید.لطفا در صورت تمایل از این برنامه نسخه کامل را خریداری کنید.

 

بعد رفتم و دوباره نصب کردم ولی همون رو گفت.حتی رفتم دوباره دانلود کردم ولی آنتی ویروسمون پیام داد که این برنامه یه ویروس خیلی خطرناک(تروژان یا تروجان) داره و این برنامه رو حذف کرد.من الان پینت تول سای ندارم به خاطر همین با پینت معمولی نقاشی می کنم و خیلی هم راضی ام.

تلما جون امیدوارم به دردت خورده باشه اگه خوب نفهمیدی بگو تا بیشتر راهنماییت کنم

 راستی اون پیامی که  واسه من میده اینه:

  trial period expired.if you want to use SAI continuosly.please buy the softwere licensefoy SAI


:: برچسب‌ها: پینت تول سای , مشکل , راهنمایی ,



D:
نوشته شده در سه شنبه 8 دی 1394
بازدید : 114
نویسنده : .

امی و سونیک  عاشق هم میشن و تصمیم میگیرن با هم ازدواج کنن ولی پدر امی

به شدت مخالفت میکنه.امی که نمیتونه رضایت پدر رو بگیره تصمیم می گیره با

سونیک فرار کنه.پدر امی  وقتی از موضوع با خبر میشه با ازدواج اون ها موافقت میکنه تا اینکه

توی عروسی امی توی چاله ای میوفته و کل لباسش گلی میشه

و عروسی به هم میخوره.امی سریع به خونه میره و لباسش

رو می شوره ولی لکه ای رو لباسش میمونه و پاک نمیشه

اون شب امی با ناامیدی به خواب میره.توی خوابش یه فرشته میاد

و به امی میگه که حتما قبل عروسی اون لکه رو از بین ببره

ولی امی خوابش رو نادیده می گیره و به حرف فرشته اهمییت نمیده

شب بعد همون فرشته به خواب مادر امی میره و همون حرف رو به

مادر امی می زنه.مادر امی تا میتونه لکه رو میشوره ولی اون هم نمیتونه

لکه رو از بین ببره.فردا شب زنگ خونه به صدا در می آد و امی و مادرش در رو باز می کنن

همون فرشته پشت در بود.فرشته جلو اومد و بسته ی سبز رنگی رو به امی داد

امی با ترس و نگرانی به فرشته نگاه می کرد که فرشته گفت:((پودر شستشوی پرسیل با قدرت تمیز کنندگی فراوان

لکه هارو از بین می بره و هیچ ردی از کثیفی باقی نمیمونه شستشو یعنی پرسیل....))

 

 


:: برچسب‌ها: طنز , داستان ,



مقدمه داستان جدید
نوشته شده در سه شنبه 8 دی 1394
بازدید : 130
نویسنده : .

خوببببببببببببب اینم مقدمههههههههههههههه بفرمایید

نام داستان:روح نویسنده(اصلش اسم داستان همینه ولی به صورت انگلیسی لطفا هر کی اینگلیسیشو بلده بگه!)

نویسنده:خودم

تعداد قسمت ها:این داستان5فصل 17قسمتی داره!

تعداد فصل ها:5

شخصیت های اصلی:من و هر کسی که توی داستان شرکت کرده البته اصلش منم

کی شروع میشه؟:الله الاعلم....

 

سبک:همه جور چیزی داره....

خلاصه داستان:به خاطر فوضولی و البته دست و پا چلفتی های من وارد یه کتاب میشیم که در اصل یه دنیای دیگست و این کتابه پنج فصل داره و هر فصلش 17 قسمته و نویسنده ی این کتابه هم میلیارد ها سال پیش مرده ولی روحش توی اون کتابه....(اصلا کل داستان رو توضیح دادم!)

وحالااااااااااا لیست شخصیتا:

1-خودم

2-اسنو

3-فلاویا

4-سحر

5-سارا واتسون

6-کارولینا

7-جولیت

8-پاملا

9-گرتلدا

10-تلما

11-کارن

12-تایلی هارت

13-ملودی

14-شاینی

15-هانترس

16-فلارا و جانی(شخصیت های داداشم هستن که هم دیگرو دوست دارن!!!داداشم4-5سالشه!بیوگرافی این دوتا رو بعدا میزارم آخه بیوگرافیشون هم ساخته!)

17-رکسانا

 

منتظر باشیییییننننننن


:: برچسب‌ها: داستان , مقدمه ,



........معذرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
نوشته شده در سه شنبه 8 دی 1394
بازدید : 93
نویسنده : .

آممممممم....از کجا شروع کنمممممم.....؟؟؟آها فهمیدم...خوب بچه ها یادتونه برای اسم داستان نظرسنجی گذاشتم؟گزینه2بیشتر رای آورد البته توی وبم ولی اسم داستان شد:ارمغان تاریکی   چون من این گزینه رو جا انداخته بودم بعد رفتم تو مدرسمون همین اسمارو به دوستام تو مدرسه گفتم و ارمغان تاریکی بیشتر از گزینه2رای آورد

ولی فعلا این داستان کنسلهآره چون این داستان زندگی نامه ی شخصیتمه و شخصیتم دوباره تغییر کرده این داستان نیاز به کلی تغییرات داره پس بجای این داستان داستان دیگه ای رو مینویسم که شرکت کننده های اون یکی داستان تو این داستان هستنالبته این داستانه به شخصیتای بیشتری نیاز داره پس فکر کنم همه بتونن شرکت کننمقدمه رو بعدا میزارم یا شاید الان بزارم


:: برچسب‌ها: داستان , معذرت ,



لی لیییییییییییییییییییی
نوشته شده در دو شنبه 7 دی 1394
بازدید : 95
نویسنده : .

لی لی دلم واست قد نوترون شدهههههههههههههه این هدیه برای توسایه زدن شخصیتا و نوشته ها و موهای سونیک و لی لی و بیشتر چیزاش به جز ژست و تخت و چراغ خواب کار خودمه


:: برچسب‌ها: لی لی , هدیه ,